Sunday, April 19, 2020

تاریخ فرانسه در قرن 18

میراث لوئیز چهاردهم: 1715


هنگامی که لوئیز چهاردهم در سال 1715 درگذشت ، در پایان سلطنت 72 ساله (پنجاه و چهار نفر از آنها با خود محکم در راس) ، اثر سیاست او از عظمت ملی فاجعه به نظر می رسد.

منابع مالی کشور پس از بیست و پنج سال جنگ تقریباً مداوم در وضعیت وخیم قرار دارد که فرزندان لوئیس در طول قرن 18 توسط محدودیت های مالی تضعیف می شوند. صنعت و تجارت دچار اختلال شده اند. جمعیت رو به کاهش است. در سال های برداشت بد قحطی رخ می دهد. خود شاه ، در پایان ، عمیقاً غیرقانونی است.










با این وجود سلطنت لوئیز چهاردهم به فرانسه جایگاه ویژه ای در فرهنگ اروپایی داد. روش او برای حكومت مطلق و كاخ وی در ورسای ، نمونه هایی را ارائه می دهد كه سلطان كمتر اروپایی در قرن آینده آرزو می كنند. سبک فرانسوی در مبلمان و دکوراسیون داخلی همه جا به سبک مد است. نویسندگان فرانسوی در پیشگام ادبیات اروپا قرار دارند. سلسله فرانسه بر تخت پادشاهی اسپانیا قرار دارد .

و امپراتوری فرانسه ، گرچه اواخر نسبت به سایر قدرتهای اقیانوس اطلس دیر شروع شد ، اما اکنون به سرعت رقیب اصلی بریتانیا شد. به طور کلی ، همه اینها به یک دستاورد پر زرق و برق می افزاید. لوئي چهاردهم به عنوان بزرگترين پادشاه اروپا از زمان شارلمان ، در تخمين مردم به طور گسترده مشاهده مي شود. تبلیغات سلطان پادشاه غالب شده است.








حباب می سی سی پی: 1720
در سال 1716 ، پس از جنگهای گران قیمت لویی چهاردهم ، مالی سلطنتی فرانسه به شدت کسری بود . سلطان ، دوک Orléans ، توسط یک اسکاتلندی ، جان لاو ، متقاعد شده است که آزمایش بانکداری را انجام دهد. قانون در سال 1705 رساله ای با عنوان پول و تجارت در نظر گرفته است ، با پیشنهاد تهیه پول به ملت .

نظریه قانون این است که یک بانک ملی که اسکناس را به عنوان ارز صادر می کند ، باعث تحریک اقتصاد و در عین حال کاهش بدهی عمومی نیز خواهد شد. او مجاز است برای این منظور بانك ژانرال را در سال 1716 تنظیم كند. در سال 1717 او سرمایه گذاری جداگانه ای به نام شرکت لوئیزیانا برای توسعه سرزمین های فرانسه در دره می سی سی پی آغاز کرد.










در ابتدا هر دو شرکت رشد می کنند و قانون مسئولیت ها و قدرت تجاری بیشتری را به دست می آورد. تمام شرکتهای تجاری منشور فرانسوی ، به هند شرقی و چین ، آفریقا و غرب هند ، تحت کنترل وی قرار دارند ، همچنین نعناع ملی و جمع آوری مالیات است. هرچه بیشتر و بیشتر مردم برای سرمایه گذاری در این هشت پا از یک بنگاه اقتصادی تلاش می کنند ، قانون قدرت و آزادی صدور سهام و اسکناس های بانکی را به خواست خود دارد تا موجودات وی را زنده و سالم نگه دارد.

نتیجه ، تا سال 1719 ، تورم سریع و هیستری سوداگرانه است. قیمت سهام Law به 36 برابر افزایش می یابد ، از 500 به 18000 livres. در اواخر سال 1720 حباب ترکید. قانون از فرانسه فرار می کند ، نه سال بعد در ونیز در قتل عام درگذشت.








تجربه سال 1720 فرانسوی ها را با بی اعتمادی پایدار به بانک های ملی توان صدور پول کاغذی را رها می کند. تا زمانی که ناپلئون به تلاش های جنگی خود نیازی به بودجه نداشته باشد ، در نهایت بانك دو فرانسه سرانجام تأسیس شد - مدتها بعد از اینكه همان گام در سایر كشورهای اروپایی برداشت.

در حالی که سهام Law هنوز در حال افزایش است ، در ماه های ابتدایی سال 1720 ، همین پدیده در کانال در انگلیس رخ می دهد - جایی که سهام شرکت دریای جنوبی دارای سرمایه ای ناعادلانه غیرقابل مقاومت به سرمایه گذاران سوداگر است.








فرانسوی و انگلیس روی زمین: 1744-1745
پس از جنگ جانشینی اسپانیا ، فرانسوی ها و انگلیس ها معمولاً با یک اتحاد تا حدودی مضطرب عمل می کنند. دلیل اصلی این است که هر دو کشور رهبران سیاسی دارند ، کاردینال فلوری و رابرت والپول ، که صلح را به عنوان وجه ضروری از رونق ملی می دانند. اما والپول در سال 1742 استعفا می دهد و فلوری در سال 1743 درگذشت.

اکنون هیچ چیز برای مهار دشمنی دیرینه میان این دو کشور اقیانوس اطلس ، هر یک با یک امپراتوری در حال توسعه در خارج از کشور وجود ندارد. در مارس 1744 ، فرانسوی ها با انگلیس جنگ اعلام می كنند و برنامه ای را برای حمله به کانال در شركت مدعی ژاکوبیت چارلز ادوارد استوارت برنامه ریزی می کنند.










هوای بد به ناوگان فرانسوی آسیب می زند و باعث می شود طرح حمله به سال 1744 از بین برود. در تابستان بعد ، فرانسوی ها انرژی خود را به حمله به هلند اتریشی منحرف کردند. موریس ساکس ، با فرماندهی یک ارتش فرانسه که شامل یک تیپ ایرلندی است ، در مه 1745 در مقابل یک نیروی ترکیبی از نیروهای انگلیسی ، هانوفر ، اتریشی و هلندی تحت هدایت دوک کامبرلند ، پسر پادشاه انگلیس ، در فونتنوی ​​پیروز شد.

Saxe ادامه مبارزات انتخاباتی خود را با تسخیر کل هلند اتریش تا پایان سال 1746 انجام داد. در بیشتر این زمان او مخالف ارتش انگلیس نیست. رژیم ها و دوک کامبرلند در اکتبر 1745 فراخوان می شوند تا تهدید جدیدی در اسکاتلند برآورده کنند.








فرانسه و انگلیس در دریا: 1745-1748
موفقیت فرانسوی ها در شمال اروپا در زمان مارشال ساکس ، در سالهای 1745-645 ، در طولانی مدت نشان از اهمیت کمتری بریتانیا در تجارت فرانسه از طریق دریا دارد. هنگامی که جنگ به طور رسمی اعلام شد ، در سال 1744 ، نیروی دریایی انگلیس ناوگان بازرگانان فرانسوی را در مسیری برای سرخپوستان غربی یا هند آزار می دهد. محاصره نزدیک بندرهای فرانسه با محاصره ، مانع از حمل و نقل کالاها به بالا و پایین ساحل (تا کنون آسانترین مسیر در عصر قبل از جاده های مناسب) است.

تا سال 1748 ، پس از چهار سال جنگ دریایی کم کلید ، فرانسه آماده صلح است. قابل توجه است که تنها سرزمین های مهم که دست تغییر کرده اند خارج از کشور هستند.










در سال 1745 ، شبه نظامیان آمریکای شمالی از بریتانیا ، در ورود به خلیج سنت لارنس (از اهمیت استراتژیک در رابطه با فرانسه کانادا) بندر لوئیزبورگ را از فرانسه تصرف کردند. در هندوستان ، در سال 1746 ، فرانسویان مدرس انگلیس را اشغال کردند.

هر دو در سال 1748 در پیمان Aix-la-Chapelle بازگشتند - وضع موجود را بازیابی می کنند ، اما همچنین تعارض اجتناب ناپذیر استعماری بین آنچه که اکنون قدرت های پیشرو در اروپا هستند به تعویق افتاد. فردریک کبیر درباره فرانسه و انگلیس می گوید: "آنها خود را رهبران دو جناح رقیب می دانند که همه پادشاهان و شاهزادگان باید خود را به آن وصل کنند." طی کمتر از یک دهه ، در جنگ هفت سال پادشاهان و شاهزادگان مجبورند طرف شوند.








جنگ هفت ساله: 1756-1763
در آغاز جنگ هفت سال ، توازن بین امپراتوری های فرانسه و انگلیس به همان اندازه که از اواخر قرن هفدهم گذشته به نظر می رسد ، به نظر می رسد. با پایان یافتن آن ، در سال 1763 ، اوضاع دگرگون می شود. این تغییر در هند بسیار کمتر است. با این وجود ، قانون انگلیس در بنگال ، که از سال 1757 به طور غیر رسمی تأسیس شد ، نشان دهنده سطح بی سابقه ای از مشارکت اروپا در شبه قاره - و سطحی بی همتای فرانسه است.

اگر اختلاف هند هنوز ناچیز به نظر برسد ، این سالها تغییر وضعیت استعمار در آمریکا را از بین نمی برد. پیروزی انگلیس بر فرانسوی ها ، که در تسخیر کبک در 1759 برجسته شد ، با امتیازات چشمگیر فرانسوی در معاهده صلح پاریس 1763 دنبال می شود.










فرانسه تمام قلمروهایی را که قبلاً بین میسی سی پی و اوهایو ادعا کرده بود ، به همراه انگلیس به همراه سرزمین های اصلی فرانسه جدید در طول سنت لارنس ، به انگلیس واگذار می کند. این امر امپراتوری فرانسه را در قاره آمریکا به پایان می رساند (فقط نیواورلئان و ولسوالی آن تحت معاهده فرانسه در دست فرانسه باقی می مانند). بریتانیایی ها در یکی از نقطه عطف های مهم تاریخ ، بدون قید و شرط قدرت غالب در نیمه شمالی قاره تبدیل می شوند.

سرزمین هایی که فرانسوی ها بین می سی سی پی و راکی ​​ها ادعا می کنند به اسپانیا واگذار می شود. (بعداً توسط ایالات متحده آمریکا ، در سال 1803 ، در خرید لوئیزیانا خریداری شد .)








Régime ancien: 1715-1789
در سال 1774 پادشاه فرانسه درگذشت. لوئیس شانزدهم از زمان جانشین پدربزرگش لوئیز چهاردهم در سن 5 سالگی در 1715 بر روی تخت سلطنتی قرار گرفت. در بیشتر مدت زمان مالی مالی در وضعیت خطرناکی قرار داشته است. به دلیل شکوه و عظمت بیشتر سلطنت فرانسه ، توسط طرح های لوئیز چهاردهم که به شدت تخریب شده اند ، آنها توسط جنگهای بزرگ قرن سیراب شده اند ( جانشینی اسپانیایی ، موفقیت اتریشی ، جنگ هفت ساله ).

سلطنت فرانسه برای اجرای هرگونه اصلاحات لازم مجهز است. پادشاه از نظر فنی قدرت مطلق دارد ، اما نه لوئی شانزدهم و نه نوه اش لوئیز شانزدهم (که او را در سال 1774 جانشین کرد) قادر به تبدیل این قدرت فرضی به یک اقدام مؤثر نیستند.










جامعه فرانسوی در قرن 18th بعداً عنوان عنصر ریجیم را بدست آورد ، زیرا امتیازات باستانی اشرافی را با فقدان کامل هرگونه مسئولیت پذیری مدرن در دولت تلفیق می کند.

عدم پاسخگویی در lettres de cachet مشهور است. این اسناد ، که توسط پادشاه صادر شده است ، می تواند کسی را برای مدت نامحدود به زندان ایالتی بفرستد ، حتی بدون آنکه دلیل داشته باشد. چنین رفتاری باعث شد که مگنا کارتا شش قرن قبل در انگلیس رخ دهد. با این وجود این امتیاز سلطنتی (به همان اندازه که شایعات در آن زمان از آن استفاده نشده یا مورد سوءاستفاده قرار نگرفت) هیچ کاری برای کمک به پادشاه برای محدود کردن امتیازات اشراف خود انجام نمی دهد.








به طور سنتی اشراف و روحانیت در فرانسه از اکثر اشکال مالیات معاف هستند. کوشش های دولت برای پایان دادن به این بی عدالتی ، و عادلانه تر بار کردن این بار ، بنیانگذار بارها و بارها بر روی مبارزات هماهنگ شده با مقاومت اشرافی - عمدتا از طریق پارلمانی در پاریس. دو وزیر مالیه اصلاحات ، تورگو در 1776 و کالون در 1787 ، به دلیل مخالفت در پارلمان با اقدامات خود برکنار می شوند.

این مانورهای ناشناخته برای حفظ امتیازات فئودالی در پیچیده ترین پادشاهی های اروپا در حال وقوع است. ایده های روشنگری ریشه در فرانسه دارد. فیلسوفان مدت ها است که از سوء استفاده های مربوط به روحانیت و اشراف انتقاد کرده اند.








با این حال ، تلاش های سلطنتی برای اصلاحات یخ کمی را با مخالفان امتیاز کسب کرد. دادگاه لویی شانزدهم و ملکه اتریشی وی ماری آنتوانته به طور گسترده ای بی پروا و فاسد تلقی می شود.

این تصور در سال 1785 تقویت می شود هنگامی که اخبار مربوط به رسوایی در دادگاه ، شامل سرقت توسط فریب و جعل گردنبند با ارزش الماس. به نظر می رسد ملکه دخیل است (به اشتباه معلوم است). کاردینال که به عنوان واسطه عمل کرده است ، هنگام آماده شدن برای انجام خدمات در ورسای ، دستگیر می شود. نجیب زاده که مسئول جرم است شلاق خورده و مارک گذاری شده است. واگن زبان.








در این جو ، اگر نزاع بین طبقات ممتاز و پادشاه به یک بحران واقعی بدل شود ، هیچ یک از طرفین به احتمال زیاد از طرف مردم فرانسه همدلی زیادی کسب نخواهند کرد.

دشمنان پادشاه ناخواسته و ناخواسته دقیقاً چنین بحرانی را برانگیخته اند. دزد دریایی در آستانه ورشکستگی است ، بخشی از این امر به دلیل حمایت از شورشیان آمریکایی در برابر پادشاه انگلیس. در حال حاضر پارلمان پاریس ادعا می کند که مالیات فقط در صورت رأی دادن توسط املاک عمومی معتبر است - جسمی که از سال 1614 احضار نشده است. با کمال میل ، اما با اندك انتخاب ، وزیران پادشاه در ژوئیه 1788 اعلام كردند كه املاك عمومی در 1 مه در ورسای جمع می شوند. 1789








No comments:

Post a Comment